می گویند می آیی...
میگویند میآیی و با ترنم صدای آمدنت دلهای دلتنگ عاشق وجودت را به جولان میآوری.
آقایم، در این دنیا هر کس از رازی برای تو میگوید و من از جمعهها برایت میگویم پلکان هفته را به امید رسیدن به خانه جمعه میگذرانم جمعهای که نه تنها متعلق به توست بلکه متعلق به من و تمام عاشقان میباشد.
میگویند میآیی و بغض یتیمان و بیکسان در آمدنت میشکند.
میگویند اسیران و دلباختگانت آزاد میشوند.
آری! با آمدنت زمین جولانگاه آرزوها در سرزمینی خالی از نفرت و کینه میشود.
من و تمام عاشقان وجودت برای جمعهای نه چندان دور دعا میکنیم.
ای سبزترین مرد رویاها .....