بعضی وقـــت ها میگویم، خوش به حال روزهایی که کــلاس اول بودیم
واژههای دعای فرج را درست ادا نمیکردیم اما، دلمـــــــــــــان صاف بود
یا گاهی میگویم کاش چند صباحی در کنار کاروانی که برای این سرزمین آسمانی شدند زلال میشدیم
که آن هم نــــــشد
روزگار تند تند میگذرد و من ساعت را عقب می کشم،
شاید خودم را پیدا کنم
باز هم نمیشود
مـــــا
بی تــــــــــــــو
بی امیــــــد به روزهای روشن فردا، هیچ میشویم
حالا که همهی هستیمان شدهای
شتـاب کن
شتــــــاب
اَللّهُمَّ عجِّلْلِوَلِیِّکَ الْفَرَج