وقتی می گوییم علی (ع) غریب بود، لعنت می کنیم مردمان آن زمان را.
وقتی می گوییم حسین (ع) غریب بود لعنت می کنیم مردمان آن زمان را.
خدا نکند روزی بگویند مهدی (عج) غریب بود که آیندگان لعنتمان کنند.
راهیان کربلا !
به هوش باشید !
اگر میانهی راه ،
مردی دیدید بلند قامت، دلربا ، با چشمهایی مهربان و نگاهی بس بزرگ ...
اگر دیدید تمام راه خون میگرید،
اگر شیر خواره میبیند،
پای تاول زده میبیند،
دخترکی دست در دست پدر میبینید و دیگر تاب رفتنش نمیماند
اگر مردی را دیدید که دو برادر میبیند،
جوان در پشت سر پدر میبیند،
یا زنان چادر به سر میبیند و فریاد ِ
فریاد گریهاش بلند میشود ...
به رسم اعراب با معرفت، آب بر پایش نهید، بوسه بر خاک ِ پایش زنید که مطاف ملائک است!
اگر دیدید مردی این چنین، تنها و بیهمراه قدم بر میدارد، اگر بر دل لرزه میاندازد اگر ...
شگفتتان نباشد! مدتهاست تنهایش گذاشتهایم ...
دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است
" السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه "
آقا جان
خدا که تو را میآفرید
حواسش
به آرزوهای من بود
شدی تمام آرزوهای من
آقای من
چشمانتان را ندیدهام اما
میتوان حدس زد
غربت از نگاه مهربانت میبارد
منِ غریب کُش را ببخش
تفعل زدم نیمه شب به قرآن
کتابی که از وحی شیرازه دارد
برای دلم آیه صبر آمد
ولی نازنین، صبر هم، اندازه دارد
در قبایل عرب همواره جنگ بود. اما مکه "زمین حرام "بود و چهار ماه رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم "زمان حرام".
یعنی که در آن جنگ حرام است. دو قبیله که با هم می جنگیدند تا وارد ماه حرام می شدند جنگ را موقتا تعطیل می کردند.
اما برای آنکه اعلام کنند که در حال جنگ هستند و این آرامش از سازش نیست و چون بگذرد جنگ ادامه خواهد یافت سنت بود که بر قبه خیمه فرمانده قبیله، پرچم سرخی برمی افراشتند تا دوستان، دشمنان و مردم بدانند که "جنگ پایان نیافته است".
آنها که به کربلا می روند می بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه جنگ آرامش مرگ سایه افکنده است. اما بر قبه آرامگاه امام حسین(ع) پرچم سرخی در اهتزار است......
بگذارید این «سالهای حرام» بگذرند ... !
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
سرزمین عرفات چشم انتظار مهدی فاطمه
باید از خویش بپرسیم که چرا حجت حق
خیمه را امن تر از خانه ما می داند
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
چو یاران مهدی شمارش کنند
تو هم جزء یاران شمارش شوی
دعا کن منم غرق باران شوم
غبار کف پای یاران شوم
چو یاران مهدی شمارش کنند
نگاهی به این قطره باران کنند...
سال پیش همین موقع ویزام را گرفته بودم داشتم وسایل سفرم را می بستم
یا صاحب الزمان، آقا جان صدقه می دهیم برای سلامتی شما که در میان حجاج بوده اید. کاش که حتی به اندازه خاری در پایتان نرفته باشد.
شما نگرانی به خود راه ندهید شیعه به این رفتارها عادت دارد یک زمان کوچه های بنی هاشم، یک زمان راه های منا، راه بستن تخصص اینهاست...
یا منتقم انتقم
راه ظهورت را بسته ام ........ قبول
اما خدا را چه دیدی شاید قرار است، حر تو باشم
دیگر شده ام دچار وسواس بیا
بدجور به عصر جمعه حساس بیا
گفتی به عموی خود ارادت داری
این بار قسم به دست عباس بیا