سلام بر رقیه... دختر سه ساله حسین...
یه نامردِ که دستش رفته بالا
یه سه سالست افتاده به روی خاکا
خون می ریزه از گوشش از زیر معجر
هی زیر لب داره آوای عمو عباس داداش اکبر
پس آن حضرت روانه میدان شد و به سوى فرات رفت، در این زمان مردى از سپاه کوفه آمد و گفت: اى حسین! لشکر به خیمهها ریختند.
آن حضرت از فرات بیرون آمد و خود را به سرعت به خیمهها رسانید. آن دختر کوچک به استقبال پدر آمد و گفت: اى پدر مهربان! براى من آب آوردهاى؟!
بابا دستی پلید و بزرگ بر صورتم نشست
آنقدر شدید که گوش و گوشواره ام گسست
فرا رسیدن ایام شهادت بی بی سه ساله حضرت رقیه(س) تسلیت باد