وقتی تصور میکنم که عاشقانه بر سجاده ابر به نماز مینشینی، به وجد میآیم و دوست دارم که همه وجودم را نثارت کنم. کاش می دانستم در قنوت نمازت چه خبر است.
راستش را بخواهی برای درمان بی قراریهایم تجویز شده که چلهنشین نگاه معصوم تو باشم و امروز چهلمین روزی است که در مسجد چشمانت اعتکاف کردهام.
از تو چه پنهان که دیشب را تا صبح ذکر نام تو را بر لب داشتم و با همه توانم تو را صدا میکردم. حالا که قرار است گذارت بهاین طرفها بیفتد ، تنها برای زخم دلم مرهمیبیاور. همین!
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج