وقتی چشمانداز نگاهم را به آفاق جهان میدوزم، همراهی و جنبش هستی را نیز احساس میکنم. میبینم که زمین و زمان در شتاب تدارک جشن آمدنت، به تکاپو افتاده و خلق محروم جهان از شوق رویش دوباره به وجد و خروش آمده تا برای در آغوش کشیدن تجسم آرمانها، خود را آماده کنند ـ ای کعبة مقصود دلها
دهید مژده به یاران که یار میآید قرار گیتی چشم انتظار میآید
کلید صبح به دست و سرود عشق به لب زانتهای شب آن شهسوار میآید
جهان برای تماشا، به پای میخیزند به پای بوسی او، روزگار میآید
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج