آقا جون هنوز چند روزه که از نجف برگشتم ولی
دلم برایت خیلی تنگ شده
کاش یادم می رفت نزدیک اذان ... صفای حرمت
یادش بخیر
هر وقت دلم می گرفت
به نیت زیارت تو
و زیارت بابام آدم و زیارت نوح
بیرون می آمدم
از درب هتلمان فقط 50 قدم که برمی داشتم وارد حرمت می شدم
دلم برای بوی خوب درهای حرمت تنگ شده
و بوی تو....
یادت هست بوی تو مستم می کرد؟؟؟
یادت هست وقتی قدم بر ایوان طلایت می گذاشتم احساس می کردم که دارم روی ابرها پا می گذارم
و دیگر تنها صدای تو را می شنیدم
که پاسخ زیارت امین الله ام را می دهی
و لبخند تو را می دیدم لبخندت را که عاشقش هستم لبخندت را لبخند زیبایت را مولا
دیدی با من چه کردی
به خدا دلم برای حرمت تنگ شده
می رفتم کنار یکی از حجره ها می نشستم روبروی ایوان طلا
زائرها را می دیدم که مخلصانه و با عشق و شوق
اعمال مخصوص زیارتت را انجام می دادند
نماز می خواندند گریه می کردند خداحافظی می کردند سینه می زدند حاجت می خواستند.
دلم تنگ شده برای آن لحظه ها
وقتی رفتم مسجد سهله
یادت هست حواسم خیلی جمع بود
خیلی به دنبال فرزندت گشتم
تو صورت همه زل می زدم
مثل دیوانه ها
ولی می دیدم خال نداشت
می دیدم که ابروهایش پیوسته نیست ....
از کاروان جدا شدم گوشه کنارهای مسجد حتی جاهای خلوتش را گشتم
مگر می شود یار در خانه اش نباشد
او بود، من نمی دیدم
آه
خدای من
اتوبوس داره حرکت می کنه دارم میرم کربلا.............................................................................................................
به خدا این جا، قطعه ای از زمین نیست یه تیکه از بهشته.
چه حالی می ده پایین پای علی اکبر بشینی و های و های گریه کنی.
بین الحرمین قدم می زدم پشت سر: عباس .... روبرو: حسین
یواشکی می چرخیدم هر چه می دیدم فقط حرم و گنبد طلایی بود
تمام شب جمعه تا صبح تو حرم امام حسین
تو بین الحرمین
به دنبال پسرت گشتم
می دونم همراه مادرش زهرا اومده بود زیارت جدش
می دونم شانه به شانه اش با هم زیارت می کردیم
ولی منه گناه کار که نشناختمش
دلم برای همه شما تنگ شده آقا جون تو که خودت می دانی
آقا جون تنهایم نگذار
به خدا گناه دارم
چرا عاشقم کردی؟
چند ساعت دیگه می رم مشهد
میشه از فرزندت بخوای تو حرم امام رضا
با هم زیارت امین الله را بخونیم
آقاجون دوستت دارم علی جانم
تنهام نگذار
به خدا گناه دارم
چرا عاشقم کردی؟
علی جانم
دلم تنگ است
روحم درد می کشد قلبم بی تاب است
نمی دانم چه می گویم...
دلم برات تنگ شده آقا
دلم برات تنگ شده ...
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج