بـــر خیـــز که حجــت خــدا می آیـــد رحــمت زحـــریم کبریـــــا می آیــــد
از گـلشن عسکــری(ع) گــذر کـن امـــشب بـــوی گل نـــرگس زفضــا می آیــد
با چشمانی منتظر، با چشمانی بارانی در ابتدای جاده ی عشق می ایستم...
و به انتهای آن خیره می شوم و منتظر می مانم تا تو بیایی و می دانم که
خواهی آمد و کوله باری مملو از عدالت ،صداقت، یک رنگی، پاکی با خود
خواهی آورد و با آمدنت مرهمی خواهی بود بر د لهای خسته و دلهای رنجدیده
... با آمدنت شادی را در دلها خواهی کاشت، پس ای همه خوبی بیا و آرامشی باش.