در آشیانه شب و در آستانه صبح و در میهمانی قاصدک ها منتظرت هستیم تا با حضور سبزت به باورهای ما رنگ طراوت ببخشی. سراغت را از مهتاب می گیریم چرا که تو را مهتاب شب های خستگی ام می بینم. سراغت را از اشک چشمان یتیمی می گیرم چرا که خوب می دانم در انتظار پدری مهربان است، امام زمان، هر زمان به تنهایی خلوت می کنم بهانه من تویی.
هر جمعه به جاده آبی نگاه می کنم و در انتظار قاصدکی می نشینم که قرار است خبر گامهای تو را برای من بیاورد، گامهای استوار و دستهای سبزت را.
اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم کرد.
تو می آیی و در هر قدم، شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت و قاصدکی را آزاد خواهی کرد.
تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید برای کبوتران غریب خواهی ساخت.
تو می آیی در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است. تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد.
تو می آیی و دست نوازش بر سر میخک هایی خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است. تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد.
تو می آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی در رگهای صبح جریان پیدا خواهد کرد.
تو می آیی ای پسر فاطمه، یوسف زهرا یا مهدی. به امید آن روز.
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
او غایب نیست، پرده بر چشمهاى ماست. چه کس صادقانه دست به دعا برآورده است، مخلصانه امام خویش را طلب کرده است، و پاسخ نگرفته است؟ برخى امام را طلب مى کنند و دیگران را هم. اینان تا آن زمان که چشم به ابواب چند گانه دارند، دستشان به دامان امام نمى رسد. بعضى امام را طلب مىکنند ، اما نه به خاطر امام که براى وصول به حاجات خویش. مىبینى که امام را صدا مىکند - با تضرعى جانسوز و جگرخراش - اما آنچه مى طلبد، دیدار حیات بخش امام نیست، حل مشکلات و وصول به حاجات خویش است. این سخن نه بدان معناست که در تلاطم مشکلات، به سراغ امام نباید رفت و قضاء حوائح و استجابت دعا و رفع موانع را از او نباید خواست. بلکه به عکس، همه چیز از نزول باران، تا شفاى بیماران را از امام باید طلب کرد که تقدیر و مشیت همه چیز در عالم به دست اوست و هیچ کار، بىاشارت مژگان او به سرانجام نمىرسد. سخن این است که شوق دیدار امام چیزى است و عریضه و عرضه حاجات دنیوى، چیز دیگر. سخن این است که ساقى این بارگاه، به ظرفیت و جام همت مهمان مىنگرد، محبوب، به ظرفیت دل محب نگاه مىکند. اِنّهذه القلوب اوعیة و خیرها اوعاها.
یکى به هواى بهشت در مصیبتحسین (ع) اشک مىریزد. یکى در مجلس حسین (ع)، بر مصیبتخویش مىگرید. و یکى را معرفتحسین و معرفتبه مصیبتحسین (ع) مىگریاند. هرکس به قدر جام معرفتخویش، از دستهاى امام نوش مىکند. امام دست نیافتنى نیست، دستهاى ما بسته است. امام در پرده غیبت نیست، پرده بر چشمهاى ماست. و آنچه ما را از زیارت امام محروم مىکند، غیبت امام نیست، غفلت ماست.
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
حاج محمد علی فشندی مى گوید:
در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند.
گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است.
ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد، پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم:
آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد.
فرمود: « شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد. »
این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است.
شهادت امام باقر (ع) تسلیت باد.
اصبروا على اداء الفرائض و صابروا عدوکم و رابطوا امامکم المنتظر
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید: صبر کنید برگزاردن احکام شرع و شکیبائى ورزید در برابر دشمنان و آماده باشید براى امامتان که در انتظار او هستید.
قسم می خورم به هر چه خدا در کتاب آسمانیش یاد کرده که همه تقصیر ماست اگر ما صادق بودیم. اگر قلبمان ایمان داشت اگر خنجر از پشت نمی زدیم و وفای به پیمانمان میکردیم اگر بیعت شکن نبودیم علی (ع) خانه نشین نمی شد و حسن (ع) در خادنه ی خود آماج کینه توزی نمی شد. اگر ما و قلب ما سست نبود حسین (ع) همان که پیامبر (ص) بارها سفارشش را کرده بود بریده گلو و مظلوم نمی شد .....
و اگر ما کمی به فکر تو بودیم تو هم پرده نشین غیبت نمیشدی.
دلم می گیرد آه می کشم و به آسمان خیره می شوم. خورشید را می نگرم که چگونه با سنگدلی تمام راه به سوی غروب میبرد و غربت مرا تازه می کند. باز هم آدینه ای دیگر، تمام عمر را در انتظار آدینه می مانم. جمعه یعنی تجدید نهضت انتظار. یعنی شکسته شدن همه ی دل های عاشق. صدای موذن جمعه صدای شکسته شدن بغض یک جهان مظلومیت است.
کاش هر چه زودتر بیاید
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
إن القائم منا هو المهدى الذى یجب أن ینتظر فى غیبته و یطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى
امام جواد (علیه السلام) مى فرمایند: به راستى که قائم از ما همان مهدى باشد که واجب است در زمان غیبتش انتظار او را کشند و در زمان ظهورش او را اطاعت کنند و او سومین از فرزندان من است.